چوب حراج بر یک برگ تاریخ همدان/ آگهی «خانه سماوات» در «دیوار»!
تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۶۵۵۹۰
۱۷ ساعت پیش در یکی از سایتهای فروش آنلاین، یک آگهی عجیب تحت عنوان «فروش خانه ویلایی با نمای سنتی» منتشر شده که نشان میدهد خانههایی با قدمتی چند صدساله، همچنان اسیر ندانمکاریها و بیتوجهیهای مالکان و عدم نظارت مسئولان شدهاند؛ اتفاقی که به معنای تماشای ویرانی است و حاوی پیامی غمانگیز برای آیندگان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، ۱۷ ساعت پیش در یکی از سایتهای فروش آنلاین آگهی عجیبی تحت عنوان «فروش خانه ویلایی با نمای سنتی» منتشر شد. عکسهای انتشار یافته در این آگهی نشان از بنایی باارزش اما فاقد نشان ملی در سطح شهر همدان داشت که در غفلت مسئولان امر به حراج گذاشته شد.
این نخستین بار نیست که یک بنای تاریخی طعمه ساخت و ساز یا خرید و فروش در همدان میشود، دست آخر هم مزد رسانه برای سهمخواهیهای منطقی میشود انتقاد مالکان و متولیان امور اما به واقع در تمام دنیا برای حفظ خانههای قدیمی که قدمت و تاریخ کشورشان را نشان میدهد تلاش فراوانی میشود اما متأسفانه این موضوع در برخی از شهرها گاه دستخوش اموری میشود که نتیجه آن افتادن بولدوزرهای برخی سودجویان به جان این خانههای قدیمی و تاریخی برای تخریب و تبدیل این خانهها به برجها و خانههای چندطبقه است که هر کدامشان نشان از تاریخ و معماری یک دوره دارد.
حالا جای تاسف است که در غفلت میراث فرهنگی همدان خانه واجد ارزش و قجری «سماوات» به آگهی برای فروش در یک سایت آنلاین تبدیل شد.
عجیبترین بخش ماجرا آنجاست که در دستهبندی آگهیهای این سایت «خانه تاریخی سماوات» در ردیف خانه و ویلا با نمای سنتی آمده و سال ساخت این عمارت ۵۶۰ متر قبل از ۱۳۷۰ مطرح شده است در صورتی که تاریخ عمارت به پایان قاجار و پهلوی اول بازمیگردد.
خانه باغ ویلایی که امروز برای فروش حواله شده میراثی است که تا ساعاتی دیگر شاید با ثبت یک امضا زیر یک قرارداد به یک معامله فروش و بعد هم طعمه ساخت و ساز تبدیل شود.
تاریخ هر کشوری، سرمایه ارزشمند و گرانبهایی است که میتوان با پاسداشت و گرامیداشت آن، حلقه اتصال نسلها را به یکدیگر پردوامتر کرده و به آن افتخار کرد. هر ملتی که تاریخ خود را چه زشت و چه زیبا، به باد فراموشی بسپارد، در حقیقت برای خود هیچ هویتی قائل نیست و در عرصه رقابت با ملل دیگر، نخواهد توانست شناسنامه قابل عرضهای ارائه کند و دیرینگی فرهنگ و تمدن خویش را مطرح کند.
تمام حوداث و اتفاقات و آثار و ابنیهای که مربوط به تاریخ یک ملت است باید به دقت حفاظت و نگهداری شده و در حافظه تاریخی تمام انسانها ثبت و ضبط شود چراکه همه این موارد چه آنهایی که گویای تلخ ترین روزگاران و منفورترین چهره های تاریخی یک جامعه بوده و چه آنهایی که خاطرهای شیرین و به یادماندنی برای آحاد ملتها به ارمغان آورده است همه و همه، بخشی از مجموعه تاریخ آن ملت محسوب می شوند که برای پند و عبرت و یا الگو گرفتن برای ساختن آینده ای بهتر باید مورد توجه جدی مسئولان و روشنفکران و هنرمندان قرار گیرد.
پس از تخریب خانههای ثبت شده و واجد ارزش تاریخی در همدان حالا نوبت به «خانه تاریخی سماوات» رسیده است،
«خانه سماوات» که بر خلاف تاریخی بودن و شاخص بودن معماریاش حتی اقبال ورود به آثار ملی را هم تا امروز نداشته حالا برای فروش آگهی شده است.
این خانه در خیابان بوعلی شهر همدان در محله آقاجانیبیگ، کوچه سماوات واقع شده است. هرچند اطلاعاتی از زمان ساخت این بنا در دست نیست اما بر اساس شواهد و مدارک موجود به نظر میرسد بنا در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی ساخته شده است. مالک این بنا فردی به نام آقای سماوات بوده است.
در کتاب خانههای قدیمی همدان که یکی از مستندات معتبر استان در این زمینه است آمده که بر اساس گونهشناسی صورت گرفته در فصل دوم، این خانه از حیث کالبدی جزء بناهای گونه التقاطی است. با توجه به نحوه استقرار فضاها که در جبهه شمالی بنا قرار گرفتهاند این بنا جزء بناهای یکطرفه است. جهتگیری آن نیز به سمت جنوب با 28 درجه چرخش به سمت شرق است که مطابق با جهتگیری مطلوب اقلیمی در شهر همدان است. راه ورود به بنا از جبهه جنوبشرقی است و مستقیماً به داخل حیاط باز میشود. ساختمان و قسمتی از حیاط به دلایل اقلیمی از معبر پایینتر است و زمین مانند یک عایق حرارتی اطراف ساختمان را احاطه کرده و از تبادل حرارت بین ساختمان و محیط جلوگیری میکند.
همانطور که در فصل دوم درباره ویژگیهای گونه التقاطی بیان شد، بناهای این گونه، التقاطی از گونه درونگرای قاجاری و بعضی از مشخصههای گونه برونگرای پهلوی است. طبقه همکف(سیزان) که به دلیل شرایط اقلیمی دارای سقف کوتاهتر نسبت به طبقات و مربوط به فضاهای خدماتی است، در جبهه شمالغربی قرار دارد و از ویژگیهای گونه قاجاری است.
در این بنا جابهجایی محل پله از تختگاه به طنبی(مرکز بنا) و شکل گیری بالکن و پدیده بالکنسازی از خصوصیات الگوی برونگرای پهلوی است که با الگوی خانه های قاجاری ترکیب شده است. در این بنا اتاقهای مرسوم سهدری به دودری تبدیل شدهاند و پنجدری نیز به سهدری تغییر یافته است، این الگو از اواخر دوره قاجار مرسوم شده است.
همدان به علت داشتن خانهها و ابنیه واجد ارزش تاریخی متعدد در دل خود به عنوان پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین نام گرفت، این دیار دارای آثار ارزشمند متعدد تاریخی است که شاید به دلیل تعدد ابنیه سیمای بصری تکراری را به همگان عرضه کرده است که اینگونه و عموماً مورد بیمهری متولیان امور قرار گرفته و گاه سایه سنگین اهمالکاریهای غیرکارشناسی و غیرمسئولانه، باعث نابودی و یا بیارزشی آثار گرانقدر تاریخی در آن شده که نمونه بارز آن از بین رفتن خانههای قدیمی چمن کبابیان و تخریب عمارت جنانی و... است.
خانههایی که با وجود قدمتی چند صدساله همچنان اسیر ندانمکاریها و بیتوجهیهای مالکان و عدم نظارت مسئولان است، تماشای این ویرانی که حاوی پیام غمانگیزی برای آیندگان است حالا دیگر کاملا مشهود است و این مهم آنچنان غمانگیز و ملالآور است که روح در کالبد آدمی را بی اختیار به تلاطم میاندازد اما غمانگیزترین حالت ممکن سر درآوردن مشخصات یک بنای با ارزش تاریخی از یک سایت خرید و فروش است آیا نمیتوان ادعا کرد حافظان میراث تاریخی همدان در خواب غفلت هستند؟
البته ناگفته نماند خرید و فروش آن دسته از خانههای تاریخی که ثبت ملی نشده به خودی خود مانعی ندارد اما داستان اینجاست که مالکان از عدم ثبت خانههای تاریخی سوء استفاده کرده و نسبت به فروش آن و ایجاد ساختمانهای جدید به جای این خانهها که هویت تاریخی من و شماست اقدام میکنند، پس میراث فرهنگی باید در این زمینه پاسخگو باشد که چرا اقدام به ثبت به موقع این خانهها نمیکند تا شاهد هر تصمیمی در مورد سرنوشت آنها نباشیم؟
انتهای پیام/ 3140/ح
منبع: فارس
کلیدواژه: همدان خانه ویلایی خانه تاریخی خانه های قدیمی خانه ها فروش آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۶۵۵۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن به این مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است.
به گزارش ایسنا، نورنیوز در گزارشی از «مست عشق»، فیلم محبوب این روزهای سینما نوشت: از دشوارترین کارها در عرصه هنر، تبدیل زندگی و شخصیت چهرههای محبوب، مرجع و خاطره ساز تاریخی به آثار و تولیدات نمایشی است. رفتن سراغ تولیداتی از این جنس، راه رفتن بر لبه تیغ است؛ می تواند به راحتی در ورطه ابتذال یا اغراق بغلتد و سیمای تاریخی آن شخصیت را مخدوش کند. در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن بهاین مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است. هنرمندان اندکی هستند که به چنین کار خطیر و مسولانهای تن بدهند؛ و هنرمندان اندک تر و کم شمارتری هستند کهاین خطرپذیری را با خلاقیت و نوآوری همراه کنند، به نحوی که نه درخشش سیمای آن مشاهیر مخدوش شود و نه ذهنیت جمعی مردم از آن افراد شاخص لطمه ببیند. برای فرهنگ ایران، مولانا جلال الدین بلخی از این افرا است. بهاین اعتبار، انتخاب او به عنوان سوژه اثر هنری، انتخابی خطیر و دشوار است.
از سوی دیگر،همیشه هنرمندانی وجود داشته اند که توان و تخصص و تمایل حرفهای شان، بازسازی هنری رخدادها یا چهرههای تاریخی است. برای این هنرمندان، تاریخ چیزی به سرآمده و به پایان رسیده نیست بلکه می توان سراغش رفت و با قرائتی امروزین، آن را بازسازی و بازآفرینی کرد. حسن فتحی، به عنوان فیلمسازی ایرانی از کسانی است که به چنین بازسازی های تاریخی – هنری علاقهای ویژه و خاص دارد. در کارنامه هنری او، نگاه به اشخاص، رخدادها و جریان های تاریخی، جایگاهی ویژه دارد. او در «شب دهم» روایتی دراماتیک از واقعه عاشورا به دست می دهد و با استفاده از نشانهها و استعارههای ایرانی، درکی نوستالژیک و ملی از یک رخداد تاریخی و دینی عرضه می کند. در سریال مدار صفر درجه از تاریخ معاصر ایران، روایتی ملی می سازد و با بهره گیری درست از مولفههای رمانتیک، نمایشی اثرگذار و مخاطب پسند و باورپذیر از مبارزات استقلال طلبانه مردم ایران عرضه می کند. «پهلوانان هرگز نمی میرند»، «جیران»، «میوه ممنوعه» نیز همگی در این نکته مشترکند که فیلمساز، عناصر تاریخی و هویتی را در ساختاری رمانتیک و حرفهای بازسازی و بازآفرینی می کند.
مست عشق، جدیدترین ساخته سینمایی حسن فتحی، روی همین خط سیر هنری و براساس همین بنیان نظری ساخته شده است. او در این اثر سینمایی، سراغ مولانا ، یا به تعبیر درست تر سراغ توصیف رابطه مولانا و شمس در خلال سال های ۶۴۲ تا ۶۴۵ هجری قمری می رود. این ۳ سال، به اعتبار آنکهکی از مرموزترین و جذاب ترین ملاقات های تاریخی در آن رخ داده و نتایجی بی نهایت شگفت در پی داشته از مهم ترین مقاطع در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران به حساب می آید.
مردم ایران، به درجات مختلف از دیدار معمایی و تاریخ ساز این دو شخصیت عظیم کمابیش خبر دارند و از اهمیت و تعیین کنندگی اش مطلع اند. حتی کسانی که تاکنون آثار منثور و منظوم مولانا و شمس را نخوانده اند از این دیدار مرموز و از این مقطع ۳ ساله زندگی مولانا چیزهایی شنیده اند. فیلم حسن فتحی، همین برش کوتاه را از زندگی مولانا و شمس برمی گزیند و با پرداختی رمانتیک و دراماتیک، آن را به اثری دیدنی تبدیل می کند. مست عشق به اعتبار اینکه موضوعی تا این اندازه مخاطب پسند و کنجکاوی برانگیز را دستمایه تولید قرار داده اثری جسورانه و هوشمندانه است.
اما این همه ماجرا نیست. فتحی ترجیح داده کار را در اقلیم سینمایی ترکیه تولید کند و در رده آثار مشترک سینمایی تعریف کند. لوکیشن های بومی قونیه به همراه ظرفیت های فنی و هنری سینمای ترکیه در بازآفرینی تاریخ دوره سلجوقی ، امکان های زیادی در اختیار فیلمساز قرار داده تا ساختاری باورپذیر و دیدنی به فیلمش بدهد. این نکته تا آنجاست که طبق نظر برخی از منتقدان، قدرت بازیگری بازیگران ترکیهای مست عشق به مراتب از سطح هنرنمایی بازیگران ایرانی این فیلم، بالاتر به نظر می رسد.
مهم ترین نکته در مست عشق، غیر از این موارد فنی، نحوه بازنمایی ملاقات تاریخی شمس و مولاناست. دیدار این دو چهره ماندگار فرهنگی ایران، آنقدر مهم و اثرگذار بوده است که در تمام تاریخ بشریت، شاید نمونههایی به تعداد انگشتان یک دست داشته باشد. این ملاقات ، عالی ترین مصداق و نمونه از یک دیدار کیمیاگرانه و تحول بخش دانسته شده، به نحوی که از یک فقیه و دانشمند معمول و متعارف، عارف و شاعری حکیم و شوریده ساخت و او را در فهرست مفاخر تاریخ بشری جای داد. سئوال این است که آیا «مست عشق» توانسته است چنین دیدار ناب و بی مانندی را به خوبی بازنمایی کند؟ آیا عظمت و ابهت مولانا و شمس، و نیز اهمیت ملاقات بی بدیل این دو سیمای تابناک، در این اثر بازتابی شایسته یافته است؟
به نظر می رسد فتحی در این مقصود، با تمام خلاقیت ها و نازک اندیشی هایش، آنگونه که انتظار می رفت توفیق نداشته است. دیدار این دو شخصیت تاریخ ساز،چیزی بیش از یک ملاقات، ولو ملاقات مهم، از آب درنیامده است، و نشانی از یک دیدار یکّه و بی بدیل در آن نیست. برخورد شمس و مولانا، داستان طلاشدن مس در یک فرایند مرموز انسانی است. بیننده انتظار دارد چنین تحولی را ملموس تر از اینکه هست در فیلم ببیند. مخاطب، آنچه از گفت و گوی این دو چهره در خلوت می بیند مباحثاتی است که هر روز در مجامع و محافل علمی سنتی و مدرن جریان دارد. هرروز صدها حلقه از این نشست های علمی میان دانشمندان شکل می گرفته اما هیچ کدام به نتیجهای منتج نشد که دیدار شمس و مولانا منتج شد. کم نیستند مولوی پژوهانی که معتقدند جنس این دیدار،اساسا از جنس مواجهات علمی و مدرسی نبوده و آنِ دیگری داشته است. به تصویر کشیدن باورپذیر این دگردیسی، ناکامی بزرگ حسن فتحی در مست عشق است.
این نقیصه را بازی انتقادبرانگیز شهاب حسینی (در نقش شمس) و پارسا پیروزفر (در نقش مولانا) دوچندان کرده است. نه مولانای قبل از دیدار با شمس، خوب از آب درآمده است و نه مولانای بعد از دیدار. فرق پیروزفر قبل از ملاقات با شهاب حسینی و بعد از ملاقات با او چندان زیاد نیست. نه مولانای فقیه و دانشمند، به درستی در فیلم بازنمایی شده و نه مولانای شوریده و شاعر. از سوی دیگر، تصویری که شهاب حسینی از شمس عرضه می کند تصویری نامنسجم و پریشان است. بخشی از این شخصیت پردازی های ضعیف، به خاطر ضعف فیلمنامه فتحی - توحیدی است و بخش مهم دیگری از آن، به خاطر ناکامی حسینی – پیروزفر در ایفای نقش.
علاوه بر این، زبان انتخابی نویسندگان فیلمنامه نیز زبانی هویت دار و استخوان دار نیست. گاهی به زبان امروزین نزدیک است و گاهی به شدت کهن و باستانی می شود و در مجموع، از ساخت زبانی مستحکم و اثرگذاری که فتحی در شب دهم، میوه ممنوعه و سایر آثارش به استخدام گرفته بود در مست عشق خبری نیست.
البته فیلمساز در استفاده از سبک روایی «تداعی در تداعی» به خوبی عمل کرده و احتمالا با الهام گیری از روش کار خود مولانا در روایت گری مثنوی، جابجایی های جالب و جذاب زمانی را در فیلم گنجانده که کشش اثر را برای مخاطب بیشتر می کند. علاوه بر این، پیوند دادن خشونت و عشق در نمونه سردار سلجوقی و مریم، دختر مسیحی، به خوبی در خدمت خط روایی داستان است و جذابیت از دست رفته دیدار مولانا و شمس را تاحدی جبران می کند. شروع فیلم با صحنههایی خوش ساخت از جنگ های خونبار مغولی است. این آغاز شکوهمند، ضرباهنگ فیلم را بالا می برد و بیننده را از همان ابتدا در برابر یک اثر خوش ساخت منتظر می گذارد. موسیقی روان فیلم هم تماشاگر را در فضایی صوفیانه و شرقی قرار می دهد و در پایان اثر، صدای لطیف علیرضا قربانی، خاطره فیلم را در ذهن هر مخاطبی ماندگار می کند. بهاین ترتیب ، «مست عشق» با یک شروع غافلگیرانه و یک پایان شکوهمند، در خیال بیننده جای می گیرد.
«مست عشق» به رغم تمام فراز و فرودهایش اثری دیدنی و توصیه کردنی است. این اثر شریف، مسیری تازه را در سینمای ایران باز می کند و می تواند حلقه مهمی برای زنجیره آثاری باشد که فیلمسازان جوان و خلاق ایرانی با الهام گیری از آن، رخدادها و شخصیت های تاریخی را دراماتیک و دیدنی کنند.
انتهای پیام